معنی نیم برشت در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

نیم برشت. [ب ِ رِ] (ن مف مرکب) کمی برشته شده. (یادداشت مؤلف). || تخم مرغ نیم پخت. نیم برش. (آنندراج). رعاد.نیم بند. ظاهراً نیم روی امروزین. (یادداشت مؤلف): اندکی نان اندر ماءالعسل ترید کنند یا خایه ٔ مرغ نیم برشت دهند. (ذخیره ٔ خوارزمشاهی). و غذاهای لطیف و زودگوار... چون گوشت بزغاله و جوژه ٔ مرغ خانگی فربه و خایه ٔ مرغ نیم برشت. (ذخیره ٔ خوارزمشاهی).

فرهنگ فارسی هوشیار

(صفت) نیم برشته. یا تخم مرغ (خایه ء) نیم برشت. نیمرو: ((و (شیر) در تغذیه بعد از گوشت و تخم مرغ نیم برشت موافق ترین اغذیه))

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر