معنی نیکومنظر در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
لغت نامه دهخدا
نیکومنظر. [م َ ظَ] (ص مرکب) دیداری. منظری. منظرانی: طریر؛ مرد نیکومنظر و دیداری. (یادداشت مؤلف). خوش سیما. نیکولقا:
هم میر نیکومنظری هم شاه نیکومخبری
بر منظر و بر مخبر تو آفرین باد آفرین.
فرخی.
حل جدول
خوشنما
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.