معنی هامش در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

هامش. [م ِ] (ع اِ) حاشیه ٔ کتاب لغت. مولد است. (از اقرب الموارد) (معجم متن اللغه) (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). مرز. حاشیه. مقابل متن و بوم: متناً و هامشاً. (یادداشت مؤلف).

فرهنگ معین

(مِ) [ع.] (اِ.) حاشیه کتاب یا نامه.

فرهنگ عمید

حاشیۀ کتاب،

حل جدول

حاشیه

مترادف و متضاد زبان فارسی

حاشیه، مرز،
(متضاد) متن

فرهنگ فارسی هوشیار

بوم کناره (اسم) حاشیه کتاب مرز مقابل متن بوم

فرهنگ فارسی آزاد

هامِش، حاشیه کتاب، حاشیه و پهلو و کناره هر چیز (جمع: هَوامِش)،

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر