معنی هامل در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
لغت نامه دهخدا
هامل. [م ِ] (ص) همدل و موافق. (ناظم الاطباء). || مشابه و یکسان. (ناظم الاطباء) (اشتینگاس).
هامل. [م ِ] (ع ص) شتر به چرا گذاشته ٔ بی ساربان، مذکر و مؤنث در وی یکسان است. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). هامل من ابل، کانت متروکه بلاراع و لاقائم علیها. (معجم متن اللغه). ج، هوامل، هموله، هامله، هَمَل (اسم جمع)، هُمَّل، هُمّال، هَملی ̍.
حل جدول
همدل، موافق، مشابه، یکسان
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.