معنی های وهوی در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
فرهنگ فارسی هوشیار
(اسم) شوروغوغا هیاهو، فریادمستان ازشدت نشاط وسرمستی: ((آنگه سحرگاهان درآن وقت صبوح عاشقان وهای وهوی عربده بیدلان چشم بازکرد (ابراهیم خلیل) . . . )) -3 ناله وافغان درمصیبت وماتم: ((بکندندموی وشخودند روی ازایران برآمد یکی های وهوی. )) (شا. لغ. )
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.