معنی هراس افتادن در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

هراس افتادن. [هََ اُ دَ] (مص مرکب) ایجاد ترس شدن. بیم و هراس پیش آمدن در کاری: شنزبه گفت: سخن تو دلیل می کند بر آنکه از شیر مگر هراسی و نفرتی افتاده است. (کلیله و دمنه). رجوع به هراس شود.

فرهنگ فارسی هوشیار

(مصدر) ایجاد ترس شدن بیم وهراس پیش آمدن درکاری: ((شتربه گفت: سخن تو دلیل می کند برآنکه ازشیرمگر هراسی و نفرتی افتاده است. ))

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر