معنی هماور در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

هماور. [هََ وَ] (اِخ) مخفف هاماوران است که ولایت عربستان و یمن باشد. (انجمن آرا). سراسر ولایت شام و یمن را گویند. (برهان):
چو شاه هماور به شهراندرون
بیامد بننشست با رهنمون.
فردوسی.
رجوع به هاماوران شود.

هماور. [هََ وَ] (ص مرکب) مخفف هم آورد. (انجمن آرا). رجوع به هم آورد شود. || به معنی خواجه تاش هم هست که هم صاحب و هم خداوند باشد یعنی دو کس یا بیشتر که یک صاحب و یک خداوند دارند، چه آور به معنی خداوند و صاحب هم آمده است. (برهان).

فرهنگ معین

(هَ وَ) (ص.) حریف، رقیب، هماورد.

مترادف و متضاد زبان فارسی

حریف، رقیب، معارض، هماورد، هم‌زور، هم‌نبرد

فرهنگ فارسی هوشیار

حریف رقیب هماورد

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر