معنی هم بازی در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
هم بازی. [هََ] (ص مرکب) دو کودک که با یکدیگر بازی کنند یا دو حریف که نرد و شطرنج و یا قمار بازند:
به راستی که نه هم بازی تو بودم من
تو شوخ دیده مگس بین که می کند بازی.
سعدی.
کسی که با شخص یا اشخاصی دیگر بازی کند، هنرپیشه ای که با هنرپیشه دیگر در فیلم یا نمایش نامه ای بازی کند،
کسی که با دیگری بازی میکند،
دو نفر که با یکدیگر بازی کنند،
فیلمی با بازی خاطره حاتمی