معنی هنگفت در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
هنگفت. [هََ گ ُ] (ص) گنده و سطبر و ضخیم. (برهان):
بهترین جامه ای بود هنگفت
مر مرا اوستاد چونین گفت.
سنائی.
فرستادم به خدمت رقعه ٔ وی
به دست پهلوی هنگفت و لمتر.
ابن یمین.
|| کنایه از بسیار هم هست و صاحب مؤیدالفضلا بجای نون تا آورده است که هتگفت باشد. (برهان).
ستبر، کلفت، بسیار، فراوان. [خوانش: (هَ گُ) (ص.)]
ستبر، گنده،
زیاد، بسیار،
بسیار، درشت، زیاد، سرسامآور، فوقالعاده،
(متضاد) اندک
گنده و سطبر و ضخیم