معنی هیچ کس در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
هیچ کس. [ک َ] (ضمیر مبهم مرکب) کسی. شخصی. (فرهنگ فارسی معین). || (ص مرکب) ناچیز. بی چیز. بی ارزش. نالایق. (فرهنگ فارسی معین). فعل و ضمیر آن مفرد آید. (از مفرد و جمع معین ص 218). رجوع به هیچ و ترکیب هیچ کس شود.
(اِ.) کسی، شخصی، (ص.) ناچیز، بی ارزش. [خوانش: (کَ)]
کلمۀ نفی که در نبودن کسی در جایی استعمال میشود: در این جا کیست؟ هیچکس،
(صفت) [قدیمی، مجاز] ناکس، فرومایه: مکن نماز بر آن هیچکس که هیچ نکرد / که عمر در سر تحصیل مال کرد و نخورد (سعدی: ۱۶۹)،