معنی واجب معین در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

واجب معین. [ج ِ ب ِ م ُ ع َی ْ ی َ] (ترکیب وصفی، اِ مرکب) واجب به اعتبار نفس وجوب دو قسم است: واجب معین، واجب مخیر. واجب معین چیزی است که به امری واحدو معین تعلق گیرد مانند نماز. (از کشاف اصطلاحات الفنون). وجوب اگر به امری معین تعلق گیرد آن را واجب معین خوانند همچو صلوه خمسه وصوم رمضان و امثال آن. مذهب بعضی از معتزله این است که واجب معین است در علم حق تعالی و غیر معین است عندالناس. (نفائس الفنون). و نیز رجوع به کلمه ٔ وجوب و واجب و واجب مخیر شود.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر