معنی وارد آمدن در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

وارد آمدن. [رِ م َ دَ] (مص مرکب) فرود آمدن. وارد شدن.
- وارد آمدن ضربه بر چیزی، زده شدن ضربه بر آن.

فرهنگ فارسی هوشیار

(مصدر) داخل شدن وارد شدن. یا وارد آمدن ضربه بر چیزی. زده شدن ضربه برآن.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر