معنی والده در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

فرهنگ معین

(ل د) [ع. والده] (اِفا.) مؤنث والد؛ مادر.

فرهنگ عمید

مادر،

حل جدول

مادر

فرهنگ واژه‌های فارسی سره

مادر

مترادف و متضاد زبان فارسی

ام، ام، مامان، مادر، ننه،
(متضاد) پدر، والد

فرهنگ فارسی هوشیار

مادر مام (اسم) مادر ام: ((مگر پیش ازمرگ روی آن پدربزرگواربازبینم وبرین کار زود باید که برسد و (بر) والده من سلام بخواند. )) یا والده آقا مصطفی. زن خانه و مادر بچه های شخص زوجه. والده بچه ها. مادر بچه ها والده آقا مصطفی زوجه.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر