معنی واپس در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
واپس. [پ َ] (ق مرکب) بازپس. و با لفظ افکندن به معنی در پس انداختن چیزی را. (بهار عجم) (آنندراج). || عقب و پشت سر. || بعد از آن و پس از آن و از آن پس. || باز و دوباره. || در عوض. || (ص مرکب) دل واپس، نگران و منتظر و چشم براه. || (اِ) آزار و جفا. (ناظم الاطباء). رجوع به وا شود. || (حرف اضافه) عقب. پشت سر.
(پَ) (ق.) عقب، دنبال.
بازپس، عقب، دنبال،
* واپس آمدن: (مصدر لازم) [قدیمی] بازپس آمدن، باز آمدن،
* واپس رفتن: (مصدر لازم) پس رفتن، عقب رفتن،
استرداد، اعاده، بازپس، رد، عودت، معاودت، بعداز، دنبال
عقب، دنبال