معنی واکسیناسیون در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
واکسیناسیون. [یُن ْ] (فرانسوی، اِ) مایه زنی. (لغات فرهنگستان). واکسن کوبی. واکسن زدن. مایه کوبی. رجوع به واکسن شود.
[فر.] (اِ.) محل تلقیح واکسن، مایه زنی.
عمل وارد کردن واکسن به بدن کسی، میاهکوبی،
عمل واکسن زدن
مایه کوبی
مایهکوبی
مایه کوبی
آبلهکوبی، تزریق، تلقیح، زرق، مایهکوبی
واکسن زدن، مایه کوبی