معنی واگذار کردن در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
واگذار کردن. [گ ُ ک َ دَ] (مص مرکب) واگذار نمودن. تفویض کردن. تسلیم کردن. (ناظم الاطباء). سپردن. تحویل دادن. انتقال دادن ملکی یا مالی را به کسی: خانه را به او واگذار کردم. || ترک کردن. (ناظم الاطباء). رها کردن. یله کردن. دست برداشتن از چیزی. || سپردن. حواله کردن. محول کردن.
- واگذار کردن به خدا، حواله به خدا کردن. به خدا سپردن. (ناظم الاطباء).
وادادن
ارجاع
(مصدر) تسلیم کردن -. 2 ترک کردن، بعهده کسی محول کردن: ((اداره هر قسمت ازکشور خود رابیکی ازامرا واگذار کرد. ))