معنی وجوب، وجب، وجبة، جبة در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
فرهنگ فارسی آزاد
وُجُوب، وَجب، وَجبَه، جِبَه، (وَجَبَ، یَجِبُ) لازم شدن، واجب گردیدن، ثابت و مقرر شدن (به فعل های وَجب و وَجبَه نیز مراجعه شود)،
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.