معنی ورآمده در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
لغت نامه دهخدا
ورآمده. [وَ م َ دَ / دِ] (ن مف مرکب) مخمر: خمیر ورآمده. رجوع به ور آمدن شود.
حل جدول
برآمدن، کنده شدن و جدا شدن
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.