معنی وروار در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
وروار. [وَرْ] (اِ) کرسی و تخت پادشاه و نشیمن و اورنگ پادشاهی. || بالاخانه و غرفه و حجره ای که بر بالای حجره ای دیگر سازند. (ناظم الاطباء). رجوع به ورواره شود.
آبشاری در استان کرمان
(اسم) برباره: لنبوئنهم من الجنه غرفا: بخدای که فرود آریم ایشانرا دربهشت درکاخهایی که آن بنلدترین خانه هاباشد واگربه ثاخوانی لنبوینهم بخدای که همیشه بداریم ایشانرا در ورواره های بهشت و ورواره را مخصوص کرد که ازخانه ها آن خوشترباشد. . .