معنی ورکار در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

ورکار. [وَ] (اِ) هر میوه که درخت ندارد و بوته و بیاره دارد همچو خربوزه و هندوانه و خیار و کدو و بادنجان و مانند آن. (ناظم الاطباء) (برهان). رستنی که تنه ندارد. (آنندراج). || به اصطلاح لوطیان موضع مخصوص زنان. (آنندراج). || (ص مرکب) در کار و مشغول به کار. (ناظم الاطباء).

فرهنگ معین

(وَ) (اِ.) هر میوه که درخت ندارد و بوته و بیاره دارد مانند: خربزه، هندوانه، خیار و کدو و جز آن.

فرهنگ عمید

بوته‌ای که میوه می‌دهد،
میوه‌ای که از بوته به‌دست می‌آید، مانند خربزه، هندوانه، و خیار،

گویش مازندرانی

شریک، انباز، همکار

فرهنگ فارسی هوشیار

(اسم) هر میوه که درخت ندارد و بوته وبیاره دارد مانند: خربزه هندوانه خیار کدو وبادنجان.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر