معنی وستا در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

وستا. [وَ] (اِ) ستایش خالق و خلق. (برهان) (آنندراج) (انجمن آرا). ستایش خدا. (غیاث اللغات). ستایش و شکر خالق. (ناظم الاطباء). || (اِخ) به وزن و معنی استاست که تفسیر زند باشد. (برهان) (انجمن آرا). وستا تفسیرزند است و زند صحف ابراهیم بود. (صحاح الفرس) (لغت نامه ٔ اسدی). و این غلط است. (مرحوم دهخدا) (صحاح الفرس). و آن کتابی است تصنیف زردشت در احکام آتش پرستی. (آنندراج) (برهان). رجوع به اوستا شود:
چو گلبن از گل آتش نهاد عکس افکند
به شاخ او بر، دراج گشت وستاخوان.
اوبهی.
|| وستا که یونانیان او را هستبا میگفتند ربهالنوع آتش بوده چنانکه ویرژیلیوس همه جا در آثار خویش نام او را مرادف آتش ذکر کرده. این ربهالنوع را در آتن وروم ستایش میکردند و نوما او را در روم معبدی بنا نهاد که وستالیس ها در آن معبد نگاهدار آتش مقدس بودند. || (اِ) آتش. (ناظم الاطباء).

فرهنگ معین

(وَ) (اِ.) اوستا.

فرهنگ عمید

اَوِستا: چو گلبن از گل آتش نهاد و عکس افکند / به شاخ او بر درّاج گشت وستاخوان (خسروانی: شاعران بی‌دیوان: ۱۱۹)،
ستایش خداوند،

حل جدول

الهه آتش یونان باستان

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر