معنی وسواسی در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

وسواسی. [وَس ْ] (ص نسبی) منسوب به وسواس. (ناظم الاطباء). کسی که دارای وسواس است. مردد. دودل. (فرهنگ فارسی معین). || آنکه در کارها همیشه شک آورد و سرگردان باشد و هرگز یقین نکند. || آنکه اندیشه های بد کند. || غمگین و ملول. (ناظم الاطباء). رجوع به وسواس شود.

فرهنگ معین

(وَ) [ع - فا.] (ص نسب.) کسی که دارای وسواس است، مردد، دو دل.

مترادف و متضاد زبان فارسی

دودل، مالیخولیایی، مردد، نامصمم

فرهنگ فارسی هوشیار

در تازی نیامده دیو کامه، دو دل، تن چیناک (صفت) کسی که دارای وسواساست مردد دو دل.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر