معنی وصایا در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

وصایا. [وَ] (ع اِ) ج ِ وصیه. (از اقرب الموارد). ج ِ وصیت. (دهار) (آنندراج) (غیاث اللغات). اندرزها و پندها و وصیتها. (ناظم الاطباء): و او را [نوشیروان] خود تصنیفها و وصایاست. (ابن البلخی). || ج ِ وصایه. (ناظم الاطباء). رجوع به وصایه شود.

فرهنگ معین

(وَ) [ع.] (اِ.) جِ وصیت، پندها، اندرزها.

فرهنگ عمید

وصیت

حل جدول

پندها، اندرزها

فرهنگ فارسی هوشیار

(تک: وصیه) اندرز ها سفارش ها خواستگویه ها (اسم) جمع وصیت و وصایت

فرهنگ فارسی آزاد

وَصایا، آنچه که حق بر بندگان فرض نموده، وصیّت ها، نصائح، پندها (مفرد: وَصِیَّت، ایضاً وَصایا جمعِ وِصایَه است)،

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر