معنی وضعیت در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

وضعیت. [وَ عی ی َ] (از ع، اِ) طرز استقرار. (فرهنگ فارسی معین). || موقع. موقعیت: وضعیت اجتماعی، وضعیت سیاسی. توضیح اینکه این کلمه را فارسی زبانان از وضع عربی ساخته اند. بعضی این کلمه را غلط پندارند، و غلط نیست. (از یادداشتهای قزوینی).

فرهنگ معین

(وَ یَّ) (مص جع.) موقع، موقعیت.

فرهنگ واژه‌های فارسی سره

چگونگی، جایگاه

کلمات بیگانه به فارسی

چگونگی

مترادف و متضاد زبان فارسی

چگونگی، حالت، کیفیت، موقع، موقعیت

فرهنگ فارسی هوشیار

(مصدر) طرز استقرار، موقع موقعیت وضعیت اجتماعی وضعیت سیاسی: ((لازم است وضعیت هرج و مرج کنونی مالیه. . . محوگشته. . . )) توضیح این کلمه را فارسی زبانان از ((وضع)) عربی ساخته اند. بعضی این کلمه را غلط پندارند و غلط نیست. (اسم) آنچه ازچیزی کم کنند و فرو افکنند، بهای کم کرده، فهرست یا صورت مالیاتی.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر