معنی وظیفهخور در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
مترادف و متضاد زبان فارسی
جیرهخوار، روزیدار، طعمهخوار، نانخور، نوالهخور، وظیفهخوار، بازنشسته، متقاعد، مستمریبگیر
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.