معنی وقت شناسی در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

وقت شناسی. [وَ ش ِ] (حامص مرکب) شناسائی زمان و موقع هر کار. موقعشناسی. || علم به ساعات و فصول و ازمنه. وقت شناسی یکی از مقدمات نمازاست. رجوع به کتب فقهی شود. || نجوم. ستاره شناسی. || غنیمت شمردن دم. ابن الوقتی.

فرهنگ فارسی هوشیار

‎ گاه شناسی، جاور شناسی، ستاره شناسی ‎ شناساسی زمان و موقع هر کار موقع شناسی، علم بساعات و فصول و از منه، نجوم ستاره شناسی، غنیمت شمردن دم ابن الوقتی.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر