معنی ولایتی در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

ولایتی. [وَ / وِ ی َ] (ص نسبی) منسوب به ولایت. اهل شهرستان (به جز پایتخت). (فرهنگ فارسی معین).
- لهجه ٔ ولایتی، لهجه ای که مردم شهرستان بدان تکلم کنند. (فرهنگ فارسی معین).
- هم ولایتی، هم شهری.

مترادف و متضاد زبان فارسی

بومزاد، بومی، محلی، اهلی، شهری،
(متضاد) غیربومی

فرهنگ فارسی هوشیار

شهرستانی شارسانی (صفت) منسوب به ولایت: اهل شهرستان (بجز پایتخت) . یا لهجه ولایتی. لهجه ای که مردم شهرستانها بدان تکلم کنند.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر