معنی ول شدن در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
لغت نامه دهخدا
ول شدن. [وِش ُ دَ] (مص مرکب) در تداول، آزاد شدن. رها شدن. || افتادن چیزی از دست. || سرگردان و ولگرد شدن. || سقوط کسی یا چیزی (از بالا به پائین). (از فرهنگ لغات عامیانه ٔ جمال زاده).
فرهنگ معین
رها شدن، افتادن چیزی از دست، سقوط کس یا چیزی. [خوانش: (وِ. شُ دَ) (مص ل.)]
فرهنگ فارسی هوشیار
(مصدر) آزادشدن رهاشدن، افتادن چیزی از دست، سقوط کسی یا چیزی (از بالا یا پایین)
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.