معنی ول کردن در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

ول کردن. [وِ ک َ دَ] (مص مرکب) در تداول، ول دادن. سر دادن. رها کردن. آزاد کردن. || از دست نهادن. || ترک گفتن. ادامه ندادن.
- ولش کردن، در تداول، ول کردن. رها کردن. آزاد گذاردن.

حل جدول

ترک

رها کردن.

رها کردن

فرهنگ فارسی هوشیار

(مصدر) ول دادن

فرهنگ عوامانه

رها کردن است.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر