معنی وک در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
وک. [وَ] (اِ) وزق را میگویند و به عربی ضفدع خوانند، و معرب آن وق باشد. (برهان). غوک و وزغ. (انجمن آرا). || قلوه. کلیه. در تداول گویند: کک چیست که وکش چه باشد؟
وک. [وَک ک] (ع مص) دور کردن. (منتهی الارب) (اقرب الموارد) (آنندراج).
وک. [-وک] (پسوند) که در تلفظ اوک شود، چون در آخر اسمی درآید افاده ٔ مبالغه کند، چون رموک، نروک. (یادداشت مرحوم دهخدا).
(وَ) (اِ.) قورباغه.
وزغ، غوک، بک،
قورباغه
قورباغه
(اسم) وزغ قورباغه.