معنی ویراستن در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

ویراستن. [ت َ] (مص) پیراستن. رجوع به پیراستن شود.

فرهنگ معین

(تَ) (مص م.) پیراستن، آراستن.

فرهنگ عمید

ویرایش کردن. = ویرایش
[قدیمی] دباغی کردن،

حل جدول

ادیت، ویرایش

فرهنگ فارسی هوشیار

پیراستن: ((. . . و کندرو سریشم ماهی و پوست نار و گلنار و مازوی خام و تتری و آن بیخ که پوست گران پوست ویرایند بوی. . . ))

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر