معنی پائیز در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

پائیز. (اِ) خزان. خریف. برگ ریزان. تیر. تیرماه. بادبیز. بادبز. سفیدبری. (برهان). و آن مدت ماندن آفتاب است در بروج میزان و عقرب و قوس. سومین فصل سال. و کلمه ٔ پائیز با اینکه میان عامه بسیار متداول است در نظم و نثر فصحا یافته نشد.
- پائیز عمر، روزگار پیری.
- امثال:
جوجه را در پائیز میشمارند، یعنی جوجه های بهاره تا بپائیز رسند برخی در چاه و چاله افتد و بعضی را مرغان شکاری و شغال و روباه رباید و مثل در نظایر این مورد مستعمل است. نظیر: گوسفند را در آغل شمارند.

فرهنگ فارسی هوشیار

(اسم) پاییز.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر