معنی پات در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

پات. (اِ) اورنگ. سریر. تخت. (جهانگیری) (رشیدی) (برهان). || نوعی از زیان و باختن در شطرنج از قبیل لات و مات. نماندن بهره برای حریف شطرنج و بازنده شدن او.

فرهنگ عمید

اورنگ، تخت،

حل جدول

تساوی شطرنج

زمانیکه تنها مهره ایی که امکان حرکت دارد شاه باشد و شاه اگر حرکت کند کیش میشود و نمیتواند حرکت کند یا اگر مهره های دیگر نیز وجو دارند نمیتوانند حرکت قانونی انجام دهند پات اتفاق می افتد و اینجا بازی مساوی میشود. پات بیشتر در اخر بازی اتفاق میفتد جایی که یا تمامی مهره ها از بازی خارج شده اند و فقط شاه وجود دارد یا اگر وجود دارند نمیتوانند حرکت قانونی انجانم دهند و فقط شاه میتواند حرکت کند اما اگر حرکت کند کیش میشود

مترادف و متضاد زبان فارسی

اورنگ، پاد، تخت، سریر، مات

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر