معنی پاتوق در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
(تُ) [فا - تر.] (اِمر.) = پاتوغ: محلی که همیشه در آنجا عده ای گرد هم آیند.
جایی که کسی معمولاً ساعتهای بیکاری خود را در آن میگذراند،
[قدیمی] جایی که پرچم را نصب کنند و گروهی دور آن جمع شوند، پای عَلَم،
مرکز، محل اجتماع، مقر، موعدگاه.
مرکز، محل اجتماع، مقر، موعدگاه
پاتوغ، کانون، لنگر، مجمع، محفل، مرکز، میعادگاه، وعدهگاه
پاطوق: ترکی گرد گاه، پا درفش نیشمک (اسم) پای علم جایی که رایت و درفش را نصب کنند، محل گرد آمدن، محل اجتماع لوطیان در بعضی شهرهای ایران، روز عاشورا دسته های بعضی محلات ممتاز توغ را حرکت دهند. زیر و اطراف توغ را (پاتوغ) گویند پاتوق پاطوق.
مرکز, محل اجتماع, مقر, موعدگاه.
سردم