معنی پاجوش در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

پاجوش. (نف مرکب، اِ مرکب) شاخهای فرعی که از بن درخت روید متصل به ریشه. || شاخهائی که پس از کف بُر کردن درختی روید. نوچه. شکیر. فسیل، پاجوش خرما.

فرهنگ معین

(اِمر.) نهال نازک و باریکی که در پای بعضی از درختان می روید، و از آن ها برای ازدیاد درختان استفاده می کنند.

فرهنگ عمید

شاخۀ باریکی که از پای درخت می‌روید و چسبیده به ریشۀ درخت است و می‌توان آن را از ریشۀ اصلی جدا کرد و در جای دیگر کاشت. δ گاه آن را در زمین می‌خوابانند و قسمت پایین آن را زیر خاک می‌کنند تا ریشه بدواند و سال بعد درمی‌آورند و در جای دیگر می‌کارند،

حل جدول

قلمه

گویش مازندرانی

جوانه ی روییده در پای درختان

فرهنگ فارسی هوشیار

(اسم) شاخه باریکی که در پای بعض درختان از قبیل چنار تبریزی تمشک آلو گوجه فندق و غیره میروید و آنها در حقیقت جوانه ها و ساقه های جوان و نو رسته ای از ریشه گیاه اصلی هستند. ممکنست این پاجوشها نزدیک تنه اصلی یعنی کاملا پای درخت و یا دور از تنه اصلی باشند ولی در هر حال با ریشه درخت اصلی ارتباط دارند از این پاجوشها در باغبانی برای ازدیاد گیاهان استفاده میکنند، شاخه ای که پس از کف بر کردن درختی روید نوچه شکیر.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر