معنی پادیاب در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

پادیاب. (اِ مرکب) رجوع به پادیاو شود.

فرهنگ معین

(اِ.) = پادیاو: شستن و پاکیزه ساختن چیزی با خواندن دعا.

فرهنگ عمید

شست‌وشو،
(اسم، اسم مصدر) وضو،
شست‌وشوی صورت‌ و ‌دست‌وپا،
(اسم) وضویی که زردشتیان می‌گیرند،
شستن و پاکیزه ساختن چیزی با خواندن دعاهای مخصوص،

فرهنگ فارسی هوشیار

(اسم) شستن و پاکیزه ساختن چیزها بوسیله خواندن دعا. زرتشتیی که میخواهد پادیاب کند نخست یک خشنوتره اهورهه مزداو (بخشنودی اهورمزدا) میخواند پس از آن یک بار (اشم و هو. . . ) می سراید. آنگاه روی دستها و پاهای خود را میشوید از آن پس کشتی نو میکند و بترتیب مقرر کمربند خود میگشاید و دعای مخصوص آن را میخواند و باردیگر بدور کمر می بندد.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر