معنی پاره کردن در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
جِر
جر
دراندن
گسیختن
جردادن، دریدن، شکافتن، قطع کردن، گسستن، گسیختن
(مصدر) از هم دریدن شکافتن بریدن قطع کردن.
گسیختن
بردریدن
جِر
جر
دراندن
گسیختن
جردادن، دریدن، شکافتن، قطع کردن، گسستن، گسیختن
(مصدر) از هم دریدن شکافتن بریدن قطع کردن.
گسیختن
بردریدن