معنی پاز در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
لغت نامه دهخدا
پاز. (ص) بی غش. (برهان). پاک. خالص. || نازک و لطیف. (برهان).
پاز. [زز] (اِخ) مرکز بولیوی بر ساحل شرقی دریاچه ٔ تی تی کاکاو آن بوسیله ٔ راه آهن به اقیانوس ساکن متصل میگردد ودارای 150000 تن سکنه و از مراکز مهم تجارتی است.
فرهنگ فارسی هوشیار
انگلیسی درنگ
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.