معنی پاسبز در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

پاسبز. [س َ] (ص مرکب، اِ مرکب) میانجی و دلال. || شوم قدم. (غیاث اللغات).

فرهنگ معین

واسطه، دلال، بدقدم. [خوانش: (سَ) (ص مر.)]

فرهنگ عمید

بدقدم،
دلال، میانجی،

فرهنگ فارسی هوشیار

(صفت اسم) میانجی، دلال. -3 شوم قدم.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر