معنی پاسبک در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
لغت نامه دهخدا
پاسبک. [س َ ب ُ] (ص مرکب) مبارک قدم. مقابل پاسنگین. || جِلف. بی وقار.
فرهنگ معین
خوش قدم، جلف، بی وقار. [خوانش: (سَ بُ) (اِمر.)]
فرهنگ فارسی هوشیار
مبارک قدم (اسم) کسی که قدمش مبارک است مقابل پاسنگین، جلف بی وقار.
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.