معنی پاسنگین در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

پاسنگین. [س َ] (ص مرکب) آنکه دیر دیر بدیدار خویشان و دوستان شود.

فرهنگ معین

(سَ) (اِمر.) آن که دیر به دیدار دوستان و خویشان برود.

حل جدول

بدقدم

فرهنگ فارسی هوشیار

(اسم) آنکه دیر دیر بدیدار دوستان و خویشان شود.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر