معنی پاسوز در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

پاسوز. (ن مف مرکب) در تداول عامیانه. عاشق شیفته.
- پاسوز کسی شدن، زیان بردن بعلت دوستی و محبت با کسی.

حل جدول

عاشق و دلداده

مترادف و متضاد زبان فارسی

خاسر، زیانمند، اسیر، گرفتار، درگیر، شیفته، عاشق

فرهنگ فارسی هوشیار

عاشق شیفته. یا پاسوز کسی شدن. زیان بردن بعلت دوستی و محبت با کسی.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر