معنی پالار در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

پالار. (اِ) درخت و ستون بزرگ. (برهان). پاغَر. ستون. اُستن. اُستون. شمع. تیرک. دیرک. حمّال. پادیر. پازیر. بالار.

پالار. (اِخ) رودی به جنوب هندوستان که از خطه ٔ میسور از کوههای بالاکات سرچشمه گیرد و سپس بجنوب شرقی و بعد از آن به مشرق جاری شود و پس از پیمودن 370 هزارگز به خلیج بنگاله ریزد.

فرهنگ معین

(اِ.) تیر بزرگی که در سقف خانه به کار می رود.

فرهنگ عمید

بالار

مترادف و متضاد زبان فارسی

دیرک، ستون، شمع، عماد

فرهنگ فارسی هوشیار

(اسم) درخت و ستون بزرگ ستون استون پاغر شمع دیرک تیرک پادیر بالار. تیر کلفت که در پوشش خانه بکار میبرند

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر