معنی پاپیچ در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
پاپیچ. (ن مف مرکب، اِ مرکب) پاتابه. بادیج. پالیک. || (نف مرکب) پای پیچنده. به پای پیچنده.
- عمل کسی پاپیچ او شدن، نتیجه ٔ گناهی عاید او گردیدن.
نواری که به ساق پا پیچند، چارق، کنایه از: مزاحم. [خوانش: (اِمر.)]
هر چیزی که به پا بپیچند، آنچه به پا بپیچند،
نواری که به ساق پا میپیچند، مُچپیچ،
نام دیگر گیاه عشق
(اسم) عشقه