معنی پاچال در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

پاچال. (اِ مرکب) گودالی که جولاهان وقت بافتن، پای در آن آویزند. پاچامه:
بلوح پای و بپاچال و قرقره بکره
بنایژه بمکوک و بتاروپود ثیاب.
خاقانی.
|| گوی که استادان بقال و نانوا و آشپز در آن ایستند و چیزی فروشند. || گودالی که شیر در آن گرد کنند فروختن را.

فرهنگ معین

گودال، گودالی که نانوا، بقال یا آشپز در آن می ایستد و چیزی می فروشد. [خوانش: (اِمر.)]

فرهنگ عمید

گودال،
گودال زیر پا،
گودالی در دکان که فروشنده داخل آن می‌ایستد،

حل جدول

گودالی که نانوا و یا هر فروشنده دیگری در آن می‌ایستد و چیزی می‌فروشد، محل کسب و کار، محل کشتن مرغ در کشتارگاه‌های سنتی

گودالی که نانوا و یا هر فروشنده دیگری در آن می ایستد و چیزی می فروشد، محل کسب و کار، محل کشتن مرغ در کشتارگاه های سنتی

گویش مازندرانی

چاله ی کارگاه بافندگی که در واقع مکان قرار گرفتن تمهیدات...

فرهنگ فارسی هوشیار

(اسم) گودال زیر پای جولاهگانگودالی که نانوا بقال یا آشپز در آن میایستد و چیز میفروشد، گودالی که شیر در آن جمع کنند و فروشند.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر