معنی پاک شده در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
پاک شده. [ش ُ دَ / دِ] (ن مف مرکب) سترده. زدوده. ممحو. ممحوه. ممحی. ممحیه. محو شده. زایل شده. مطموس. مطموسه. منسوخ. محکوک. ممحوق. ممحوقه. || بری. عاری. || پاک. زکّی. منقّح. مطهّر.
پاکیزهشده،
سترده، زدوده، محوشده،
زدوده
(صفت) سترده زدوده زایل شده محو شده مطموس منسوخ محکوک ممحوق، بری عاری، پاک پاکیزه زکی منقح مطهر.
مزکی