معنی پاگیر در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
فرهنگ عمید
آنچه پا به آن گیر کند،
[عامیانه، مجاز] آنچه انسان به آن پابند شود،
(صفت مفعولی) [مجاز] پایبند، مقید،
مترادف و متضاد زبان فارسی
پایبند، مقید، مانع، مزاحم
گویش مازندرانی
دامن گیر شدن
فرهنگ فارسی هوشیار
هر چیز که پایه آن گیر کند
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.