معنی پای آورنجن در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
لغت نامه دهخدا
پای آورنجن. [رَ ج َ] (اِ مرکب) خلخال. (السامی). پاآورنجن. پااورنجن:... غنده را پای باید سپس پای آورنجن. پای آورنجن عاجین، وقف.
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.