معنی پای آگیش در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

پای آگیش. (اِمص مرکب) آویختن بود بچیزی. (صحاح الفرس). || (نف مرکب) آنکه بپای آویزد. آنکه بپای پیچد. پای آویز. پای آهنج. پای پیچ. || مجازاً، ناگزیر. محتوم:
توشه ٔ جان خویش ازو بردار
پیش کایدت مرگ پای آگیش.
رودکی.

فرهنگ معین

آن که به پای آویزد یا پیچد، پای پیچ، پای آهنج، مرگ که پای پیچ هر کس شود، مرگ محتوم. [خوانش: (اِفا.) = پای آگیشنده: ]

فرهنگ عمید

آنچه به پا آویزد یا بپیچد: توشهٴ جان خویش از او بربای / پیش کآیْدتْ مرگ پای‌آ گیش (رودکی: ۵۰۴)،
آگیشیدن

فرهنگ فارسی هوشیار

پای آویز، ناگزیر

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر