معنی پذیرفتنی در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

پذیرفتنی. [پ َ رُ ت َ] (ص لیاقت) درخور پذیرفتن. قبول کردنی. قابل قبول. || در اصطلاح بانک سندی که قابل قبول باشد.

حل جدول

مُوجه

قبول کردنی

مترادف و متضاد زبان فارسی

باورکردنی، پسندیده، قابل‌قبول، مطلوب، مقبول، موردپسند،
(متضاد) غیرقابل‌قبول، نپذیرفتنی

فرهنگ فارسی هوشیار

(صفت) در خور پذیرفتن قبول کردنی پذرفتنی، باور کردنی قابل قبول. -3 سندی که قابل قبول باشد.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر